از خیال تردد قطره ی بغض و
برگ هایی بی شمار از تکرار
مشق تورم از حبابی بی حصار
می نشیند بر لطافت نی ها
در نِیِستان
خواب سنگین افق و فلق را
با لعاب سراب تکانی تازه می دهم
تا سرودی از سکوت بنوازد
از نسیمی که
با نفس می آید
از نگاه برابر باران
از صداقت عکس خود بر آب
تواضع بی گلایه ی ساقه ها که
تکیه گاهی ست
بر تغافل شاهپرک ها
درنیستان
گوسفندی دیده ام که علف ها را
باز با دندان قضاوت می کرد !
لای نی ها نور خورشیدی ست در
التهاب !!
پ. ن .
تا شقایق ، حسرتی پُر پَر
می روید!
شیلا چابلی
20/2/93
سلام خیلی ممنون و متشکر
اگر دوست دارید تبادل لینک کنیم
منتظر جواب شما هستم
خانم چابلی شعر های خوبی را بیان میکنید
ممنون
سایه های بی سر
حرفها بی حساب
بی رقمی اعداد
قلمهای بی جوهر
سلام
همیشه پر از برکت عشق
قلمت سبز و
شاد و خرم باشید
سلام
در وبلاگت مدتی بیتوته کردم
خواندم و آموختم
موفق باشی بانو!
گوسفندی دیده ا م ،علفها را
با دندان قضاوت می کرد!
***********
سلام و عرض ادب بانوی شاعر ارجمند. درودها... زیبا و قابل تامل است.
راستش من این قسمت را به این صورت نوشتم و می خواستم بدونم نظر شما چیست؟ اگرچه این یک جسارت بزرگی است در محضر شما بزرگوارم ..
سلام بزرگوار
ممنون از دقتتون
ولی این شعر وزن داره می خواستم وزن بهم نریزه
سپاسگزارم
آنگاه که در انعکاس من
بر فراز این حوضِ فیروزه ای ...
چهره ات را مینگری ...
مرا " آب " مپندار !
من آینه ای هستم
که از فرطِ شکستن ...
زلال شد !
سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم
کــ ــه دیــدم مترسکـــــ
بـه کــلاغ میــ ــگویــد:
هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن
فقـــط تنهــام نــذار!!
نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن. هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن.
آدمها که عقیدهات را میپرسند، نظرت را نمیخواهند.
میخواهند با عقیدهی خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدمها بیفایده است